Friday, February 19, 2016

درباره آخرین بار کی سحر را دیدی؟ فرزاد موتمن... مطلبی از شهرام اشرف ابیانه




آخرین بار کی سحر را دیدی؟ فرزاد موتمن فیلمساز خوش قریحه و خوش سابقه با پیشینه ای قابل توجه در جا انداختن فیلم نوار در سینمای پلیسی ایران ،حداقل از لحاظ فرم فیلم ساده ای است. روایت فیلم جز پایانش، روایتی خطی و بدون پیچیدگی معمول این فیلمساز نوجو است.
این عاشق و شیفته ژان لوک گدار که میکوشد در کارهایش ابداعات فرمی و محتوایی را بیازماید این بار فیلمی ساخته که در آن تمایلی به خطر کردن دست کم از منظر فرمی دیده نمیشود. البته خود فیلمنامه هم ظاهرا چنین نوجویی را ایجاب نمیکند اما کاش موتمن فیلم صداها میتوانست در این قصه ساده پلیسی کمی دخل و تصرف کند و فیلمنامه را مال خود کند. موتمن اما ترجیح داده فیلمی سر راست و ساده درآورد. فیلمی که اذیت ات نمیکند اما تو را هم به ذوق و شوق بهترین فیلم های موتمن دچار نمیکند. از این منظر فیلم بیشتر شبیه خداحافظی طولانی ساخته سال پیش اوست.
 موتمن آن قدر تجربه دارد که با فیلمنامه ای با چنین روایت خطی ،گونه ای کار کند که تا میانه تماشاگر را پای فیلم نگه دارد. اشکال اما از آنجاست که آدم های قصه بیشتر تیپ اند تا شخصیت. سرگردی که پرونده قتل را دنبال میکند فقط یک سرگرد پلیس دلسوز است. پدر سحر ناپدید شده ،یک متعصب کم سواد رنج دیده است. بعضی چون سروان زن پلیس که اصلا پا در هوا اند و کاش موتمن آن ها را در روتوشی دوباره هنگام اکران حذف کنند. 
فیلم موتن در نیمه دوم از فیلمنامه لطمه دیده. فیلمنامه ای که آدم هایش شناسنامه و هویت روشنی در جریان پیشرفت قصه پیدا نمیکنند.با کشف معما، فیلم میتوانست کاری میانمایه در کارنامه فیلمساز باشد اما با یک پایان بندی عجیب و برگشت به شب قتل، فیلم ناگهان جان میگیرد. با خود میگوییم کاش موتمن فیلم نوآر ساز زودتر به این دخالت فرمی برای نجات فیلمنامه دست میزد. در آن صورت به قطع آخرین بار کی سحر را دیدی؟ یکی از یگانه ترین پلیسی های سینمای بومی میشد.
 به گمان من فیلم ،گونه ای ادای دین به سریال و فیلم تویین پیکز دیوید لینچ است. شاید اشتباه میکنم اما   این حس و حال را دیدن فیلم بدجور آدم را قلقلک میدهد.  تویین پیکز هنوز اساس و منشاء الهام برای بهترین پلیسی سازهای دنیا است. سریال دانمارکی قتل و بازسازی آمریکایی آن هم زیر سایه این سریال  عجیب پلیسی دیوید لینچی قرار دارند.
 تمام بداعت و تجربه موتمن در آخرین بار...اما فقط معطوف شده که فیلم سرپا و قابل تحملی ساخته شود. اشکال از سازنده هفت پرده، شب های روشن و صداها است که توقع را در نزد مخاطب بالا برده وگرنه سازنده فیلم هر که بود جز موتمن،میتوانست حتی ستایش منتقدان را هم با همین سر و شکل فعلی برانگیزد.

No comments:

Post a Comment