اگر یکی از مصاحبه شوندگان داخل فیلم لانتوری رضا درمیشیان بودم میگفتم
جمعیتی که برای دیدن فیلمت در آن شب جنجالی جلوی درهای سالن اصلی برج میلاد
ازدحام کرده و کم مانده بود فاجعه منا را رقم بزنند آوازه فیلم قبلی ات را
شنیده بودند و برای دیدن فیلمی متفاوت آن همه انتظار را به جان خریده بودند.
اگر میپرسیدی از چه چیز فیلم خوشت آمد؟ میگفتم
تازگی و شیطنت های تصویری ات در قالب تهیه یک فیلم گزارشی درباره ماجرای اسید پاشی
همچون فیلم قبلی من را به ذوق و شوق میاورد. نوید محمدزاده فیلم تو
براستی اعجوبه ای است. تصویری که از یک عاشق به آخر خط رسیده ارائه میدهد واقعا
یکه و ماندگار است. پارادوکس نبرد خیر و شر درونی یک بزهکار خلاقانه تر از آنچه محمدزاده
تجسم بخشیده قابل تصور نیست.
فیلمت را دوست داشتم اما جاهایی
زیادی شعار میدهی و این از بار اثرگذاری فیلم ات کم میکند.اشکالی که در فیلم قبلی
هم بود اما فرم بدیعی که انتخاب کرده بودی اجازه خودنمایی به آن نمیداد.
کارگردانی بینظیرت را در صحنه
قصاص اسید پاشی دیدم. جای تحسین دارد. سینمای ایران حالا نه فقط یک هنرمتد که
تکنسینی خبره را میان خانواده پرجمعیت خود دارد. کاش اما فرم های تازه تر بصری را
برای فیلمت آزمایش میکردی.
در این فیلم آنچه میبینیم همانی
است که در
فیلم قبلی تو دیده بودیم. تقصیر خودت است که انتظار از خودت را آن قدر بالا برده
ای که همه خواهان تماشای چیز جدیدتری از تو هستند. در فیلم جدید تو با همه جوش و
خروشی که در نماهای فیلم دیده میشود کمتر تن به خطر داده ای. نمیدانم چرا از
شاعرانگی فیلم قبلی ات کمتر در اینجا اثری
است.
لانتوری با این همه فیلم خوبی است.
بهترین کارت نیست اما هنوز میشود لحظاتی از سینمای ناب را حس کرد و از آن لذت برد.
لحضه هایی از هیجان و استرس تصویری از فیلمسازی که قله های کشف نشده زیادی را در
سال های آتی پیش روی خود دارد.
No comments:
Post a Comment