Sunday, November 1, 2015

درباره سه گانه اورفه ژان کوکتو

سه گانه اورفه کوکتو یک شعر ناب سینمایی است که فقط خود ژان کوکتو قادر به خلق آن بود. او در مورد خلق فیلم اورفه، 1950، گفته..من از فیلم نه به عنوان قلم که به مثابه مرکب استفاده کردم (نقل قول از فرهنگ فیلم های سینمایی ژرژسادول)..مطالب زیر منتخبی از دیالوگ های دو فیلم اورفه و وصیت نامه اورفه ژان کوکتو است..انتخاب و ویرایش دیالوگ ها:شهرام اشرف ابیانه. ..
اورفه:1950...ژان کوکتو... - اگر خوابی و داری خواب میبینی خواب ات را قبول کن. وظیفه کسی که خواب میبیند همین است. (پرنسس/مرگ به اورفه).......
-هیچ چیز لجوج تر از عادت به زنده بودن نیست.......
-در صحنه ای از فیلم اورفه، در دنیای زیرین..دنیای مرگ..اورفه که به همراه مستخدم فرشته مرگ به دنبال برگرداندن همسرش،اوریدیس، به دنیای مردگان آمده در محکمه ای که برایش تشکیل شده به سوال یکی از دادرسان پاسخ میدهد...سوالی که از اورفه پرسیده میشور این است..منظور از شاعر چیست؟...و اورفه جواب میدهد...کسی که مینویسد بدون آنکه نویسنده باشد.
وصیت نامه اورفه..ژان کوکتو. .1959....ژان کوکتو در نقش خودش مقابل تابلوی هنری ای که قرار است خلق کند ایستاده..پرده از تابلو کنار میرود. تابلو به تمامی کامل است صورت خود هنرمند است در حال نواختن چنگ . تابلو به شیوه اکسپرسیونیست انتزاعی ترسیم شده..
مونولوگ درونی کوکتو روی این تابلو..
- طبیعتا کارهای هنری خودشون رو میسازن و خواب کشتن خالقینشون رو میبینن....
- مطمءنا هنرها قبل از اینکه هنرمندان اونها رو کشف کنن خودشون وجود داشتن..
وصیت نامه اورفه..ژان کوکتو..1959.. در میانه فیلم ،کوکتو به نقش خودش، همراه سه ژست، شاعر جوان فیلم اورفه که توسط پرنسس مرگ در آن فیلم کشته میشود تا توجه اورفه به فرشته مرگ که عاشق اورفه شده جلب شود، وارد همان محکمه فیلم اورفه در دنیای مرگ مبشود..قاضی ها این بار خود پرنسس مرگ و اورته بیز، مستخدم همراه پرنسس از فیلم اورفه، 1950، اند.
سوال و جوابی که ببن این دو قاضی و کوکتو رد و بدل میشود گویی چکیده تمامی تفکرات کوکتو و وصیت نامه هنری او است...
کوکتو( خطاب به دو قاضی): من فیلمسازم....
پرنسس (خطاب به کوکتو):منظورت از فیلم چیه؟.....
کوکتو: فیلم یعنی سنگ کردن یک چشمه از افکار. فیلم به آدم اجازه میده تا به ظاهر واقعیت، گونه ای واقعیت بده که غیر واقعیه.
-پرنسس: منظورت از غیر واقعی چیه؟
- کوکتو: چیزی که فراتر از محدوده نحیف ماخوابیده....
- قاضی دوم/اورته بیز: منظورتون چیز علیلی ایه که دست و پا نداره؟..کسی که رویا میبینه و ژست میگیره؟.... -کوکتو: شما همین الان تعریف زیبایی از شعر نشون دادین..
-پرنسس: منظورت از شعر چیه؟...
- کوکتو: در بوجود آمدن اشعار، شاعر از زبانی استفاده میکنه که نه زنده است نه مرده...تعداد محدودی از اون سخن میگن و تعداد محدودی اون رو درک میکنن....
-پرنسس: چرا اونا از این زبون استفاده میکنن؟...
- کوکتو: تا با هم نوع های خودشون ارتباط برقرار کنن..در دنیایی که..عریان گرایی و در معرض نمایش گذاشتن روح معمولا توسط نابینایان تجربه میشه...
وصیت نامه اورفه...1959...ژان کوکتو
فصل آخر فیلم..کوکتو وارد معبد مینه روا میشود و توسط الهه نیزه به دست کشته میشود. بدن بی جان شاعر را دوستان کوکتو (پیکاسو، آزناوور، دومینگن گاوباز و ..) روی تخته سنگی میگذارند. دوستان کوکتو دورش را میگیرند و برایش به شیوه خودشان عزاداری میکنند.گروهی نوازنده بالای سرش فلامینگو مینوازند. روی چشمان بسته شاعر مرده چشمان بازی به شیوه فرعون های مرده مصر نقاشی شده..کوکتو شاعر به ناگاه توسط تکنیک سینمایی برگرداندن فیلم، در حالت ابستاده زنده شده و جمع عزاداران را ترک میکند..مونولوگ درونی کوکتو آخرین کلماتی است که از زبان کوکتو در دنیای سینما میشنویم..
صدای کوکتو(روی تصویر):وانمود کنید در حال گریه هستید دوستان من ...چون شاعرها وانمود به مردن میکنند..
وصیت نامه اورفه آخرین فیلم کوکتو بود. ژان کوکتو چند سال بعد در 1963 در نزدیکی پاریس در اثر سکته قلبی میمیرد




 


No comments:

Post a Comment