Wednesday, November 11, 2015

مسیحی آواره و سرگردان در قامت برت لنکستر،،درباره فیلم المر گنتری ساخته ریچارد بروکس 1960

ا







اگر نام سینکلر لوییس نویسنده چپ گرای برنده نوبل ادبی (1930) و برنده پولیتزر ادبی (1936) به گوش اتان خورده یا نام رمان معروف او المر گنتری را شنیده اید پیشنهاد میکنم چنانچه اقتباس 1960 ریچارد بروکس، کارگردان فیلم گربه روی شیروانی داغ/ تنسی ویلیامز، را هنوز ندیده اید برای تماشایش وقت بگذارید. نه بخاطر حضور برت لنکستر در نقش واعظ شیادی که شیفته مبلغ زن جوان، با بازی جین سیمونز(همان استلا رمان و فیلم آرزوهای بزرگ دیوید لین) میشود و نه حتی بخاطر ریچارد بروکس سازنده آثاری چون برادران کارامازوف، در کمال خونسردی. المر گنتری فراتر از همه این ها اقتباسی هرچند تعدیل شده و هالیوودی است از مسیحی در قالب یک فروشنده دوره گرد چمدان به دست  که کم کم نور ایمان به قلبش راه میابد و ناخواسته سر راه ژاندارکی امروز در شکل و شمایل جین سیمونز قرار میگیرد. مسیحی که سویه های تاریک روح انسانی را به نمایش میگذارد.مسیحی که عاشق میشود و در آرزوی یک زندگی آرام و بی در دسر است ولی آنچه برایش مقدر شده رسوایی توسط زنی از قربانیان سابق اش و بعد آن رستگاری و کشف مسیح راستین درون خویش است. مسیحی که سرنوشتی ندارد جز آنکه  آواره و سرگردان بماند. همچون قهرمان های تنهای وسترن. جین سیمونز در نقش ژاندارکی که شیفته و اسیر رویایی شده که با آن هوادارنش را می فریبد در مقابل برت لنکستر سرشار از شور و هیجان بیشتر بهت زده و شوکه می نماید. شرلی جونز در نقش فاحشه ای که سابق بر  این عاشق برت لنکستر بوده اما در تجسم گوشه هایی از تمایل سوزان و سرکوب شده و رویاهای تباه شده زنی به آخر خط رسیده موفق تر است. المر گنتری فیلمی دینامیک و سرشار از انرژی است.تماشایش خسته اتان نمیکند و بهتان بینشی تازه در باب مذهب و عامی گری و مبلغان آن میدهد. فیلمی بی عیب و خطا از یکی از بهترین استاد کارهای سینمای کلاسیک آمریکا.برنده سه اسکار، فیلمنامه.بازیگر نقش اول مرد برای برت لنکستر...و اسکار نقش دوم زن برای شرلی جونز. از بخت بد در فصل جوایز اسکار آن سال، 1960،شاهکار بی مانند بیلی وایلدر، آپارتمان، جای هیچ شانسی را برای هیچ رقیبی باقی نمیگذارد. المر گنتری اما دیدن اش بدون شک یکی از بهترین اتفاق های عمرتان خواهد بود.

No comments:

Post a Comment