Saturday, November 27, 2010

mad men

بعد دیدن سریال عجیب هوس می کنی یه کلاه شاپو بذاری سرت یه بارونی تنت کنی و حاکم دنیایی بشی که مردها در آون حرف اول رو میزنن.جامعه ای که همه بخش هاش توسط مردها کنترل می شه وزن اگه خانه داره شکل و شمایل یه برده رو داره واگه معشوقه اس اجازه داره این قدرت تصاحب شده مردانه رو مزمزه کنه و البته این زن دوم هیچوقت در معادلات قانونی این جامعه مردسالار بسته به حساب نمیاد مگه اینکه زنی بخواد فراتر از این قواعد عمل کنه.با دیدن سریال متوجه میشیم دهه شیرین و رویایی 50 و 60 بیشتر شبیه یه کابوس بوده ونه البته اون شیرینی نوستالژی وار که هالیوود میکوشید به خوردمون بده.وبا دیدن سریال می فهمیم جامعه آمریکا چه جامعه سالمیه که این طور بیرحمانه وهنرمندانه قادره خودشو نقد کنه.
اما چی این سریال جذابه؟طراحی صحنه ولباس وگریم که عجیب یادآور اون دوره اس؟قصه های مینی مال غیر متعارفی که سکون کار دیگه ماتیو واینر خالق سوپرانو رو نداره؟شاید هم گذشته شخصیت اصلی دان دریپر و ماجرای جنگ کره واون تغییر هویت و فرار از خانواده فقیر جنوبی؟یا زن خانه داری که بعد رودست خوردن از شوهر نمونه اش به پرنده های اطراف خونه اش شلیک میکنه؟شاید هم اون فصل مهمونی با موسیقی عروسی فیگارو ودوربین هشت میلی متری خونگی که ثبت کننده اتفاقی خیانت های گذریه.
هرچی هست این سریال عجیب یقه آدم رو میگیره و اون قدر آبرومنده که دیدنش رو میشه به هر فیلم دوست واقعی پیشنهاد کرد.

No comments:

Post a Comment