Monday, March 7, 2011

عشق فروش

روزگاری مردی بود و زنی
مرد عشق می فروخت و امید
زن ،دل دلبری
نازی ونوازی
رازی وسازی
این همه را نه آن قدر بلند
که برآشوبد مرد را
از عشقی که داشت در سینه به زن

3 comments:

  1. گاهی اوقات بعضی چیزها حال آدم رو جا می یاره مثل این شعر قشنگ

    ReplyDelete
  2. این شعر از خود شما بود؟

    ReplyDelete